یادداشت فاطمه ورشابی

                ایده و اون تفکری که پشت کتاب هست جالبه (افسانه سیزیف و گیر افتادن تو دام زندگی و ...) ولی خود کتاب یجوریه. و اصلا نمیتونه اون چیزی که میخواد بگه رو خوب منتقل کنه. یا حداقل رو من تاثیری نداشت و دوست نداشتم
و خیلی خوشحالم تموم شد چون صفحه های آخر رو به سختی خوندم😤 برای من که خیلییی از جاهاش و خیلییی از دیالوگاش که معلوم هم نبود با کی داره حرف میزنه، مبهم و گنگ بود. من این کتاب رو با یه گروه همخوانی کردم. فکر میکردم فقط برای من بعضی جاها و مخصوصا دیالوگها گنگه ولی بقیه ی افراد گروه هم همین نظر رو داشتن.  داستان مخصوصا از اواسط به بعد هیچ کششی برای من نداشت. و باید بگم هیچ لذتی از خوندنش نبردم.
نمیدونم شاید چندسال دیگه بخونمش نظرم درموردش عوض بشه ولی الان در حال حاضر دوست ندارم دیگه حتی چشمم بهش بیفته🙄 
نظر خیلیا که کتابو خوندن اینه که وقتی میخونن احساس میکن شن تو دهنشونه و اینا ولی من اصلا همچین احساسی نداشتم چون توصیفات کتاب اصلا تمیز و شفاف نبود. تا میومدم یکم باهاش ارتباط برقرار کنم باز یه چیز نامفهوم و عجیب غریبی میگفت که اصلا ربطی هم نداشت😐 راستش من که اعصابم با این کتاب بهم ریخت🤷‍♀️
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.