یادداشت علیرضا نژادصالحی

                در نویسندگی (اعم از داستان نویسی یا فیلمنامه نویسی) قانونی داریم تحت عنوان "شانس قهرمان". اگر نویسنده شخصیت خود را که گرفتار مشکل یا معمایی شده است، به شکلی از مهلکه نجات دهد که مخاطب با خواندن یا دیدن آن به خود بگوید "عجب شانسی آورد" در واقع خالق اثر از امتیاز شانس قهرمان استفاده کرده است. استفاده از قابلیت "شانس قهرمان" به حدی ظرافت می‌طلبد که کوچک‌ترین لغزشی در آن، خالق اثر را از "عجب شانسی آورد" در دام " چقدر مسخره بود" خواهد انداخت!
این دام زمانی پهن می‌شود که در یک اثر چندین بار (و یا با وضوح زیاد) از این ابزار استفاده شود. در واقع این گرا را به مخاطب می‌دهد که منِ خالق توانایی حل مشکل را جز با شانس نداشتم.
در جنایات نامحسوس شانس قهرمان‌ی داریم که شاید یک سطح پایین‌تر از لوک خوش‌ شانس باشد!
شاید هم دلیل انتقاد من تنفرم از ریاضیات، و شبیه بودن این کتاب در بعضی از صفحات به کلاس درس ریاضی پیشرفته، باشد.
در هر صورت باب میلم نبود.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.