یادداشت کتاب ماه ادبیات

                مارکز این بار از دنیای خیال گام بیرون نهاده و به عرصه‌ی واقعیت‌ها وارد شده، هرچند که پیش از این نیز، در دیگر آثارش، بن‌مایه‌ی واقعیت‌ها دنیای خیال او را رنگین و مصوّر می‌ساختند و آمیزه‌ی واقعیت و خیال صد سال تنهایی و پاییز پدرسالار و ده‌ها قصه‌ی دیگر را آفرید. لکن در این کتاب، مارکز چون خبرنگاری به دنبال واقعیت رفته است و اگر چه در آغاز می‌پنداشته در تلاش برای قصه کردن یک حادثه‌ی آدم‌ربایی است، اما در جریانِ تلاش، درمی‌یابد که نُه آدم‌رباییِ دیگری که در طول یک سال رخ داده به یکدیگر مرتبط است و وقتی وارد ماجرا می‌شود، با کلاف سردرگمی مواجه می‌شود که درنهایت درمی‌یابد دَه آدم‌ربایی درواقع، یک آدم‌ربایی است. مارکز آن‌گاه برای کامل کردنِ قصه‌ی خویش با همه‌ی افراد درگیر در آدم‌ربایی‌ها مصاحبه می‌کند و مهم‌ترین بخش این گزارش متعلق به ماجرای مارینا مونتویا و دایانا نوابای است که در حادثه‌ی آدم‌ربایی کشته می‌شوند. مارکز در این رمانِ پیچیده، عناصر قصه‌نویسی را چنان استادانه به کار گرفته که خواننده با شیفتگی تمام این ماجرای تلخ را که بیان‌گر جریان پرشتاب و فاضلابی متعفن در جامعه‌ی امریکای لاتین است، بیان می‌کند.


کتاب ماه ادبیات، سال یکم، شماره‌ی یکم.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.