یادداشت
1402/3/16
🌱 روایتهایی در مرز سیاهی و سفیدی 🌱 عادت کردهام وقتی کتاب میخوانم یک تکّه کاغذ یا دفترچهای کنارم باشد تا هر چه که به ذهنم میآید را یادداشتبرداری کنم. هنوز صفحه اول این کتاب را تمام نکرده بودم که فوری نوشتم، «تکلیفمان با داستان روشن است.» برای نظر دادن خیلی خیلی زود بود اما با خودم گفتم گیرم که اشتباه برداشت کرده باشم، قرار نیست که کسی جز من این جملات را بخواند پس خود سانسوری برای چی. روایت اول که تمام شد اینبار نوشتم، «بدون شاخ و برگ دادن اضافی». هربار که یک رمان مذهبی به من پیشنهاد میشد با خودم میگفتم لابد از این عشق در نگاه اولها است که پسری عاشق دختری که نباید بشود، میشود و با هزاران سنگ در جلوی پایش به مقصود خود میرسد، او را به دین خود درآورده و همه چیز به خوبی سامان میپذیرد. یا قرار است یک کتاب قطور با کلی جملات سخت و خسته کننده باشد. و یا از اینها که نویسنده را باید قسم بدهی که «تو را به خدا وسط این همه شاخ و برگ دادنهای بیفایده بگو داستانت درباره چیست؟» امّا این کتاب اینطور نبود. «فراموشان» نوشته داوود غفارزادگان شامل ۶ روایت مختصر اما مفید از قبل و بعد واقعه عاشورا است. روایتها از زبان کسانی نقل میشوند که اسم و داستانشان بر منبرهای ماه محرممان کمتر آورده شده است. راویان کتاب فراموشان از قاصد والی مدینه گرفته تا همسر زهیر ابن قین، معقل غلام عبیدالله بن زیاد، یکی از سربازان حُر بن یزید ریاحی، قیس ابن اشعث و حتی یک کاتب که نامش در تاریخ گمنام مانده است همگی در داستانشان یک سوال مشترک دارند: ما برای حسین چه کردیم؟ روایتها بین مرز سیاهی و سفیدیاند. راوی است که با ایمانش انتخاب میکند، دست به یاری امام زمانش بلند کند و در رکابش شهید شود و یا به سفیر امامش، مُسلم، هم رحم نکند و سرنوشتش سیاهِ سیاه شود و تماماً بدبختی. بهجز زهیر ابن قین که همسرش راوی داستانش است و سرنوشت بهشتی پیدا کرده است بقیه راویان خودشان داستان خود را تعریف میکنند و از هم نشینیشان با اُمَرا ـ که این کار را از مرگ هم بدتر میدانند ـ میگویند. طوری که زنده بودنشان آنقدر خفتبار است که به ادعای یکی از راویان به حال در گور خفتگان نیز حسرت میخورند. چینش روایتها را اگر جابهجا کنیم باز هم هدف کتاب بهم نمیریزد. داوود غفارزادگان تلاش میکند بدون حرف اضافهای مخاطب را با حلقه مشترک زندگی این ۶ نفر که همان ماجرای واقعه کربلا باشد، آشنا کند. علاوه بر برشی از زندگی این افراد، خواننده را با شرایط حاکم بر شهر کوفه و مدینه و همچنین احوالات حاکمان وقت نیز به قدر نیاز آشنا میکند. نویسنده از پرگویی فرار میکند. خودش را به آب و آتش نمیزد تا تمام جزییات را واو به واو نقل کند اما کم هم نمیگذارد و شما بعد از خواندن این کتاب به قدر کفایت عطشتان از دانستن رابطه راویان با واقعه عاشورا برطرف میشود. «فراموشان» با وجود کمحجم بودنش پُربار است. شما میتوانید برای ایام محرم با کمتر از دو ساعت وقت گذاشتن این کتاب را مطالعه کنید و در همان ایام روایتهایش را برای دیگران نقل کنید. حتی برای کودکان آن هم به زبان کودکانه. این کتاب حتی برای معرفی و یا هدیه به قشر نوجوانی که به خاطر قطور بودن سراغ کتب مذهبی نمیروند هم مفید است و یا میتواند برای یک مسابقه کتابخوانی ویژه ماه محرم و صفر هم مناسب باشد. فراموشان در سال ۱۳۷۳ توسط داوود غفارزادگان به نگارش درآمده است و دو سال بعد چاپ شده است که اگر مخاطب در همان دهه مطالعهاش می کرد تقریبا تمامی روایتها برایش جدید بود اما حالا با قوی شدن ساخت سریالهای تاریخی ـ مذهبی در دهههای اخیر این روایات به فراموشی سپرده نشده است و در قاب تلویزیونمان نیز جا باز کردهاند. فاطمه سلیمانی منتشر شده در مجله الکترونیکی واو
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.