یادداشت

جلال اهل قلم (زندگی، آثار و اندیشه جلال آل احمد)
        آقا جلال
آدم‌هایی مثل جلال آل احمد، شاید دیگر این روزها پیدا نشوند. کسانی با صراحت و جرات و پویایی جلال، کسانی‌که گه‌گاه بایستند، به پشت سرشان نگاه کنند و بعد اگر دیدند راه را اشتباه آمده‌اند، مسیرشان را عوض کنند و حتی اگر لازم شد خلاف مسیر قبلی بروند، شاید این روزها حتی شنیدن ماجراهایی که «آل احمد»ها از سر گذرانده‌اند هم شوخی باشد:
به دنیا آمدن در یک خانواده روحانی معروف و بعد بریدن از مذهب: «شخص من – که نویسنده این کلمات است- در خانواده روحانی خود، همان‌وقت «لامذهب» اعلام شد که دیگر مهر نماز زیر پیشانی‌اش نمی‌گذاشت ... و تصدیق می‌کنید که وقتی لامذهبی به این آسانی به چنگ آمد، به خاطر آزمایش هم که شده آدمی‌زاد به خود حق می‌دهد که تا آخر براندش»! (صفحه 7 کتاب)
پیوستن به حزب توده و بعد انشعاب از آن، رهاکردن دوره دکترای ادبیات فارسی وقتی که فقط ارائه رساله‌اش باقی مانده بود و ... در نهایت بازگشت به مذهب، درک ارزش روحانیت در مبارزه و دیدار با امام خمینی؛ «آل احمد در اوایل نهضت 15 خرداد با حضرت امام (ره) دیدار می‌کند. در آن‌جا کتاب «غرب‌زدگی» خود را نزد ایشان دیده، می‌گوید: «چطور این چرت و پرت‌ها پیش شما آمده؟» و حضرت امام متوجه می‌شوند او آل احمد است.» (صفحه 118)
«جلال اهل قلم» پژوهشی در زندگی، آثار و اندیشه‌های جلال آل احمد است. حسین میرزایی به خاطر این کتاب، جایزه جشنواره قلم زرین را دریافت کرد.

هفته‌نامه‌ی همشهری جوان، شماره‌ی 19، 31 اردیبهشت 1384.
      

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.