یادداشت هیوا

هیوا

هیوا

1403/2/27

پتش خوآرگر: بر بنیادهای هستی
        در میان انبوه کتاب های رنگارنگ، چشمهایش به کتابی گره خورد، ارام زمزمه کرد:اون دیگه چیه که برق قرمز رنگ خاصی از جلد کتاب چشم هایش را قلقلک داد، بیدرنگ به سمتش رفت
انگشت هایش میل به لمس کتاب داشت، اشتهایی سیری ناپذیر و به محض لمس کردنش خود را درون دنیایی پر از عجایب دید
کتاب اورا در خود کشیده بود
پتش! 
      
162

14

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.