یادداشت سید رمضان حسینی
1401/3/19
بسم الله برخلاف انتظار اولیهم واقعا تجربهٔ جالبی شد خوندن این کتاب. باید اعتراف کنم که تنها هدفم از خوندن این کتاب صرفا این بود که مدتها بود میخواستم با نویسندهش به عنوان یکی از نامدارترین متفکرین معاصر شیعه آشنا شم و از شانس خوبم تو یه دست دوم فروشی یه سری کتاب کوچیک ترجمه شده قدیمی از ایشون دیدم و بدون سوا کردن خریدمش. موقعی هم که خوندنش رو شروع کردم انتظار چندانی نداشتم ازش: متن کتاب اصلا دغدغهم نبود و صرفا دنبال نکات فرامتنی مثل شیوه استدلال نویسنده بودم. کتاب تا نیمه اولش (که ترجمه کتاب شهید صدر بود) طبق انتظارم جلو رفت: چیز زیادی برام نداشت ولی گهگاه از گوشه و کنارهایی بارقههایی از نبوغ و نوآوری شهید رو میدیدم. چندتایی هم نکته جالب و قابل بحث مطرح کرده بود که اصلا مسئلهم نیستن اینجا. وقتی متن کتاب تموم شد یه اتفاق فوقالعاده جالب و هیجانانگیز افتاد: مترجم آخر کتاب متن نامهای شخصی از دکتر شریعتی رو در نقد این کتاب آورد و یهو یه کتاب روتین یکنواخت تبدیل شد به صحنه یه مناظره و مباحثه علمی سه جانبه بین نویسنده (تو متن کتاب)، دکتر شریعتی (تو نامهش) و مترجم تو پانوشتهایی (در رد و تایید هر دو متن) که به هر دو اضافه کرده بود. این صحنه فوقالعاده بود. نظیرش رو تو هیچ کدوم از کتابایی که تو عمرم خوندهبودم ندیده بودم. یه بحث کاملا محترمانه ولی علمی و جدی حول متن شکل گرفته بود که جاش واقعا کمرنگه تو مباحثات امروز ما. چند تا نکته جالب دیگه هم به ذهنم رسید: به نظر میرسه تا قبل از انقلاب شیعه (لااقل تو ایران) دغدغه جدیای داشت که با اهل سنت وارد مباحثه و گفتگو بشه و باهاشون تعامل کنه. واقعا خودش رو جزئی از یه پیکره اسلامی میدید که نیاز به تعامل با اجزای بزرگتر از خودش داره. هم شهی صدر هم دکتر شریعتی و هم مترجم واقعا براشون مهم بود که نگاه جامعه سنی رو به شیعه تغییر بدن و اصلاح کنن (مثل دغدغه خیلی از اسلافشون). احساس میکنم الان دیگه خودمون رو مسقل و بینیاز از جامعه سنی مذهب میدونیم که شاید بده. باز تا قبل از انقلاب اینقدر خیالمون نسبت به جامعهمون و داراییهامون راحت نبود. ظاهرا بازاندیشی تو مسائب دینی و جواب دادن به مسائل جدید با رجوع به دین اولویت یک (یا نزدیک به یک) خیلی از علما بوده. وقتی این کتابهای قدیمی رو میخونم به وضوح میبینم که بزرگترین متفکرانمون خودشون رو ملزم میدونستن به تغییرات به صورت جدی پاسخ و واکنش نشون بدن. از همه جالبتر این که میدیدم سه تا از مطرحترین متفکران شیعه با چه جدیتی دارن راجع به یک حادثه در ۱۴۰۰ سال پیش بحث میکنن و با جدیت تمام از زوایای مختلف واکاویش میکنن صرفا برای اینکه به مسائل امروزشون جواب بدن. یاد یه بخشایی از این مقاله ترجمان افتادم: http://tarjomaan.com/barresi_ketab/8558/ پ.ن. نیمه اول نامه دکتر شریعتی کاملا شخصی و خطاب به مترجم بود که لحن و محتواش واقعا تکون دهنده بود: تا الان شریعتی رو اینجوری ندیده بودم. نه تو نوشتههای محدودی که ازش خونده بودم نه تو نگاه پرستندگانش و نه تو نگاه تکفیر کنندههاش. یه جور عجیب باحالی بود.
0
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.