بریده‌ کتاب‌های "𝐷𝑒𝑙𝑎𝑟𝑎𝑚

شکارچیان همیشه ذهن شکارشان را می خوانند.

جهان جای بسیار بد و وحشتناکی به نظر می آمد، همه ساکنانش مظنون بودند و من بَرهٔ آواره ای بودم با زنگوله‌ای آویزان به گردنش که از دره مرگ عبور می کرد.

-خون آشام ها اغلب به کسی که به آن ها اعتماد دارند، خیانت می کنند. می دانی، ما ارزش های انسانی را نداریم. خاطر نشان کردم:«انسان های زیادی به کسانی که به آن ها اعتماد می کنند، خیانت می کنند»

خوش بینی بیجا برای کسی که می خواد از نا امیدی دوری کنه، عاقلانه نیست...

اینکه چیزی رو به خاطر اینکه ازش می ترسیم باور نداشته باشیم، کار خطرناکیه.

افسردگی درست مثل ترس می‌مونه. فقط سایه هست و هیچ موجودیتی نداره،«اما واقعیت داره»

«به نظرم بدترین احساس دنیا این هست که به کسی بگی داری درد می‌کشی و بعد اون‌ها در جواب بهت بگن تو که زخمی نداری»

گذر زمان درد را درمان نمی‌کند، فقط به آن عادت می‌کنیم.

«بگذار تورا دست کم بگیرند، این به تو برتری می دهد»

قانون طبیعت این است؛ "سر انجام شکارچی، خودش شکار می شود"

"کمیاب‌ترین منبع در جهان زمان است"

«ساده ترین راه حل همیشه درست ترین است»

هنر جنگیدن بدون مبارزه شکست دادن است.

وقتی از درون تهی باشی، باد به راحتی می تواند تو را از این طرف به آن پرتاب کند.خورشید می تواند درست به درون وجودت بتابد.

مرگ غارتگر است. ساده و سر‌راست، هیچ دوز و کلکی هم در آستین ندارد و هیچ چیز در عوضِ خودش به آدم نمی دهد. جز بوسه آخر برای تمام بازماندگان...

سکوت نئو زبانی است. روی برگه نئو یکی از پُر‌ سَر و صِدا ترین آدم هاست.

«اما گاهی اوقات پدر و مادرها اون چیزی که دلشون می‌خواد بچه‌شون باشه رو بیشتر از اون چیزی که واقعاً هست دوست دارن»