بریده‌ کتاب‌های نگاهی به تاریخ جهان

بریدۀ کتاب

صفحۀ 560

[در جریان جنگ جهانی اول ] آلمان از راه هوا نیز به انگلستان حمله برد. ناوهای هوایی بزرگ به نام «زیپلین» در شبهای مهتاب به روی انگلستان می آمدند و بر لندن و مراکز کارخانه های مهمات سازی بمب میریختند. بعدها هواپیماها به این بمبارانها پرداختند. از آن پس صدای غرش هواپیماها و توپهای ضد ،هوایی و هجوم مردم به سرداب ها و نقاط زیرزمینی برای محفوظ ماندن از خطر هواپیماها امری بسیار عادی مردم انگلستان از این بمباران شدن اهالی غیر نظامی خیلی عصبانی و خشمگین میشدند. در واقع هم این کار خشم انگیز و بسیار مہیب و مخوف بود. اما اکنون وقتی که هواپیماهای انگلیسی بمب های خود را فرو می ریزند و مخصوصاً این اختراع شیطانی یعنی «بمب های ساعت شمار» را بر سر مردم مرزهای شمال غربی هند و اهالی عراق فرو می اندازند دیگر انگلیسیها هیچ نوع ناراحتی در خود احساس نمی کنند، زیرا این عملیات شرم آور که حتی در زمان صلح انجام میگیرد اقدامات پلیسی برای برقراری امنیت نامیده میشود.[در دوران نهضت ملی هندو نیروهای انگلیسی بارها مردمی را که خواستار استقلال بودند با هواپیماهای خود بمباران کردند.]

بریدۀ کتاب

صفحۀ 257

داستانی که نامه های من نقل میکنند خیلی مطبوع و خوشایند نیست. اصولا تاریخ چیز مطبوعی نیست انسان باوجود پیشرفتهای بزرگش که به آنها میبالد هنوز هم حیوانی بسیار نامطبوع و خودخواه است. معهذا شاید در میان شرح ملال انگیز تمام خودخواهیها و منازعات و کشمکشهای غیرانسانی انسان میتوان راه روشن و طلایی پیشرفت و ترقی او را هم تشخیص داد. من از اشخاص خوشبین هستم و همیشه میل دارم که جنبه های امید بخش هر چیز را به نظر آورم اما خوشبینی نباید ماراکورسازد ومانع آن گردد که نقاط سیاه اطرافمان را ببینیم و نگذارد بفهمیم که خود خوشبینی لاقیدانه و بدون تفكر يك چيز بسیار خطرناک می باشد. زیرا دنیا با صورتی که داشته است و به صورتی که هنوز هست جایی برای خوشبینی زیاد باقی نمی گذارد. دنیای ما برای ایده آلیست ها و برای اشخاصی که به یك زندگی عالی چشم دارند و امید بسته اند و برای کسی که به تحقق اعتقاداتش اعتماد و اطمینان ندارد جای بسیار دشواری است هزاران پرسش در مقابل انسان مطرح میگردد که نمیتوان برای آنها پاسخ درست و کاملی پیدا کرد و هزاران شك و تردید در دل آدمی به وجود میآید که به آسانی از بین نمی رود.