بریده کتابهای کوه پنجم paku 1403/4/18 کوه پنجم پائولو کوئیلو 3.4 3 صفحۀ 201 درد من و تو هرگز از بین نمیرود، اما کار، تحملش را آسانتر میکند. رنج نمیتواند آزاری به تن خسته برساند. 0 3 paku 1403/3/30 کوه پنجم پائولو کوئیلو 3.4 3 صفحۀ 40 وقتی انسان به سوی سرنوشتش سفر میکند، اغلب مجبور به تغییر مسیر میشود. 0 6 paku 1403/3/31 کوه پنجم پائولو کوئیلو 3.4 3 صفحۀ 75 در میان تمام سلاح های ویرانگر مخلوق انسان، وحشتناک ترین و نیرومندترین سلاح، کلمه است. 0 25 paku 1403/3/30 کوه پنجم پائولو کوئیلو 3.4 3 صفحۀ 31 اصلا مرگ چه بود؟ مرگ یک لحظه بود و همین! 0 4 paku 1403/3/31 کوه پنجم پائولو کوئیلو 3.4 3 صفحۀ 86 بهترین جنگجو کسی است که موفق میشود دشمن را به دوست تبدیل کند. 0 10 paku 1403/4/18 کوه پنجم پائولو کوئیلو 3.4 3 صفحۀ 211 شجاعان همیشه کلهشق اند. خدا با خشنودی از آسمان لبخند میزند، زیرا خواستهی او همین بوده، که هرکس مسئولیت زندگی خویش را در دست بگیرد. زیرا در تحلیل نهایی، خدا بزرگترین هدایا را به فرزندان[بندگان] خود داده است: قدرت انتخاب و تعیین کردار خویش. 0 4 paku 1403/4/18 کوه پنجم پائولو کوئیلو 3.4 3 صفحۀ 208 کودک همیشه میتواند به آدم بزرگ، سه چیز بیاموزد: شادی بی دلیل، سرگرمی دائمی، و اعلام خواستهاش با تمام قوا. 0 4 paku 1403/3/30 کوه پنجم پائولو کوئیلو 3.4 3 صفحۀ 33 ارواح نیز، همچون نهرها و گیاهان، به باران متفاوتی نیاز داشتند: امید، ایمان، دلیل زندگی. وقتی چنین چیزی در کار نبود، همه چیز در روح انسان میمرد، حتی اگر جسمش به حیات ادامه میداد؛ و مردم میتوانستند بگویند: زمانی در این جسم، انسانی بوده است! 0 5 paku 1403/3/30 کوه پنجم پائولو کوئیلو 3.4 3 صفحۀ 27 فکر کرد مردن در بیست و سه سالگی چه قدر احمقانه است، آن هم بی آنکه آدم هرگز عشق زنی را شناخته باشد. 0 4 paku 1403/3/31 کوه پنجم پائولو کوئیلو 3.4 3 صفحۀ 75 کلمه نابود میکرد و هیچ ردی برجا نمیگذاشت... 0 9 paku 1403/4/18 کوه پنجم پائولو کوئیلو 3.4 3 صفحۀ 212 هرکس از بدو تولد نامی دارد، اما باید بیاموزد که زندگی خود را با کلامی تعمید دهد که خودش انتخاب کرده، تا معنایی به زندگی خویش ببخشد. 0 6 paku 1403/3/30 کوه پنجم پائولو کوئیلو 3.4 3 صفحۀ 11 هنگامی که آرزوی چیزی را داری، سراسر کیهان همدست میشود تا بتوانی این آرزو را تحقق ببخشی. 0 3 paku 1403/4/18 کوه پنجم پائولو کوئیلو 3.4 3 صفحۀ 212 از شک گریخته بود، و از شکست، و از لحظات دودلی. اما خدا رحیم بود و او را به مغاک واقعیت اجتناب ناپذیر راند تا نشانش بدهد که انسان باید سرنوشت خود را انتخاب کند، نه این که آن را بپذیرد. 0 4 paku 1403/3/30 کوه پنجم پائولو کوئیلو 3.4 3 صفحۀ 58 اما هیچ اتفاقی اتفاقی رخ نداده بود. 0 4 paku 1403/3/31 کوه پنجم پائولو کوئیلو 3.4 3 صفحۀ 77 سنگها نگارهی ایزد[ان] بودند_ سخت، مقاوم، باقی تحت هر شرایطی، و بی نیاز از توضیح دلیل وجود خویش! 0 7 paku 1403/4/3 کوه پنجم پائولو کوئیلو 3.4 3 صفحۀ 94 قلبش علائم هشدار دهنده میفرستاد، از بودن کنار این زن لذت میبرد! عشق میتوانست هولناکتر از ایستادن در برابر آن سرباز آحاب باشد که تیری را به قلب او نشانه رفته بود، اگر پیکان به او میخورد میمرد... . 0 5
بریده کتابهای کوه پنجم paku 1403/4/18 کوه پنجم پائولو کوئیلو 3.4 3 صفحۀ 201 درد من و تو هرگز از بین نمیرود، اما کار، تحملش را آسانتر میکند. رنج نمیتواند آزاری به تن خسته برساند. 0 3 paku 1403/3/30 کوه پنجم پائولو کوئیلو 3.4 3 صفحۀ 40 وقتی انسان به سوی سرنوشتش سفر میکند، اغلب مجبور به تغییر مسیر میشود. 0 6 paku 1403/3/31 کوه پنجم پائولو کوئیلو 3.4 3 صفحۀ 75 در میان تمام سلاح های ویرانگر مخلوق انسان، وحشتناک ترین و نیرومندترین سلاح، کلمه است. 0 25 paku 1403/3/30 کوه پنجم پائولو کوئیلو 3.4 3 صفحۀ 31 اصلا مرگ چه بود؟ مرگ یک لحظه بود و همین! 0 4 paku 1403/3/31 کوه پنجم پائولو کوئیلو 3.4 3 صفحۀ 86 بهترین جنگجو کسی است که موفق میشود دشمن را به دوست تبدیل کند. 0 10 paku 1403/4/18 کوه پنجم پائولو کوئیلو 3.4 3 صفحۀ 211 شجاعان همیشه کلهشق اند. خدا با خشنودی از آسمان لبخند میزند، زیرا خواستهی او همین بوده، که هرکس مسئولیت زندگی خویش را در دست بگیرد. زیرا در تحلیل نهایی، خدا بزرگترین هدایا را به فرزندان[بندگان] خود داده است: قدرت انتخاب و تعیین کردار خویش. 0 4 paku 1403/4/18 کوه پنجم پائولو کوئیلو 3.4 3 صفحۀ 208 کودک همیشه میتواند به آدم بزرگ، سه چیز بیاموزد: شادی بی دلیل، سرگرمی دائمی، و اعلام خواستهاش با تمام قوا. 0 4 paku 1403/3/30 کوه پنجم پائولو کوئیلو 3.4 3 صفحۀ 33 ارواح نیز، همچون نهرها و گیاهان، به باران متفاوتی نیاز داشتند: امید، ایمان، دلیل زندگی. وقتی چنین چیزی در کار نبود، همه چیز در روح انسان میمرد، حتی اگر جسمش به حیات ادامه میداد؛ و مردم میتوانستند بگویند: زمانی در این جسم، انسانی بوده است! 0 5 paku 1403/3/30 کوه پنجم پائولو کوئیلو 3.4 3 صفحۀ 27 فکر کرد مردن در بیست و سه سالگی چه قدر احمقانه است، آن هم بی آنکه آدم هرگز عشق زنی را شناخته باشد. 0 4 paku 1403/3/31 کوه پنجم پائولو کوئیلو 3.4 3 صفحۀ 75 کلمه نابود میکرد و هیچ ردی برجا نمیگذاشت... 0 9 paku 1403/4/18 کوه پنجم پائولو کوئیلو 3.4 3 صفحۀ 212 هرکس از بدو تولد نامی دارد، اما باید بیاموزد که زندگی خود را با کلامی تعمید دهد که خودش انتخاب کرده، تا معنایی به زندگی خویش ببخشد. 0 6 paku 1403/3/30 کوه پنجم پائولو کوئیلو 3.4 3 صفحۀ 11 هنگامی که آرزوی چیزی را داری، سراسر کیهان همدست میشود تا بتوانی این آرزو را تحقق ببخشی. 0 3 paku 1403/4/18 کوه پنجم پائولو کوئیلو 3.4 3 صفحۀ 212 از شک گریخته بود، و از شکست، و از لحظات دودلی. اما خدا رحیم بود و او را به مغاک واقعیت اجتناب ناپذیر راند تا نشانش بدهد که انسان باید سرنوشت خود را انتخاب کند، نه این که آن را بپذیرد. 0 4 paku 1403/3/30 کوه پنجم پائولو کوئیلو 3.4 3 صفحۀ 58 اما هیچ اتفاقی اتفاقی رخ نداده بود. 0 4 paku 1403/3/31 کوه پنجم پائولو کوئیلو 3.4 3 صفحۀ 77 سنگها نگارهی ایزد[ان] بودند_ سخت، مقاوم، باقی تحت هر شرایطی، و بی نیاز از توضیح دلیل وجود خویش! 0 7 paku 1403/4/3 کوه پنجم پائولو کوئیلو 3.4 3 صفحۀ 94 قلبش علائم هشدار دهنده میفرستاد، از بودن کنار این زن لذت میبرد! عشق میتوانست هولناکتر از ایستادن در برابر آن سرباز آحاب باشد که تیری را به قلب او نشانه رفته بود، اگر پیکان به او میخورد میمرد... . 0 5