بریده کتابهای عروسک پدرروکا؛1402/07/23عروسک پدرپاتریشیا کالورت3.81صفحۀ 46متهم ادعای بی گناهی میکند، اما دیگران جرم او را بی چون و چرا قطعی میدانند؛ همچون یک سنگ ، یک برگ، یک ستاره.00روکا؛1402/07/25عروسک پدرپاتریشیا کالورت3.81صفحۀ 152نخستین بار که او را در اتوبوس دیدم، سیبی در دست داشت، و به هیچکس نگاه نمیکرد؛ مخصوصا به من. ماه مارس بود و هوا خیلی سرد، گویی بهار هرگز سر آمدن نداشت. اما حالا یخ ها آب شده و قوها صاحب جوجه شده اند. و من فکر میکنم که حالا او سبکبال است.01
بریده کتابهای عروسک پدرروکا؛1402/07/23عروسک پدرپاتریشیا کالورت3.81صفحۀ 46متهم ادعای بی گناهی میکند، اما دیگران جرم او را بی چون و چرا قطعی میدانند؛ همچون یک سنگ ، یک برگ، یک ستاره.00روکا؛1402/07/25عروسک پدرپاتریشیا کالورت3.81صفحۀ 152نخستین بار که او را در اتوبوس دیدم، سیبی در دست داشت، و به هیچکس نگاه نمیکرد؛ مخصوصا به من. ماه مارس بود و هوا خیلی سرد، گویی بهار هرگز سر آمدن نداشت. اما حالا یخ ها آب شده و قوها صاحب جوجه شده اند. و من فکر میکنم که حالا او سبکبال است.01