بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

مجتبی کرامت

@mojtaba.keramat

15 دنبال شده

30 دنبال کننده

                      متن را وارد کنید
                    

یادداشت‌ها

این کاربر هنوز یادداشتی ثبت نکرده است.

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

فعالیت‌ها

            خون خورده اسم جالبی برایم داشت.وقتی تمامش کردم از نظر سوژه هم خاص به نظرم رسید.
نویسنده ای که اعتقاد دارد در داستان نویسی اش سیاست و اعتقاد و باور و هر چیز مهم و زیر بنایی دیگر باید حضور پر رنگی داشته باشد.
نویسنده با کمک ابزارهای نویسندگی ساختار شکنی کرده است.یعنی خوب می داند رگ و پی داستان مدرن چگونه است ،با منطق داستان آشناست، انواع ژانر را می شناسد و منطق داشتن  حوادث و خط سیر اصلی داستان را درک می کند.
اما آگاهانه از آنها به سود حرفی که می خواهد بزند استفاده می کند.
مثلا پای افرادی را وسط می کشد که جایی از تاریخ کاری کرده اند که به مضمون دلخواه نویسنده نزدیک است یا بریده ای از روزنامه یافته است که از نظر زمان و مکان به خط اصلی داستانش می خورد.
آنوقت خیال و واقعیت را وصله پینه کرده است و شده است رمان خون خورده.
پای دین و نمادها و نشانه های وابسته به آن در همه کتاب دیده می شود.
کلیساها ی تهران و مشهد و آبادان برخی از لوکیشنهای صحنه های داستانی هستند.داستان از نمادها و رنگ ها و حرکاتی پر شده است که همه در خدمت حرفی هستند که نویسنده  می خواهد بزند. دوزِ تلخی اثر بالاست. این حرفها با تکه کلام های تکراری  و  حرف های درشت  و تکه های مذهبی و سیاسی ،از متن بیرون زده است.
این مسئله به علت تکرار زیاد مخاطب را حساس می کند.
  نکته منفی دیگری که به نظرم می آید اختلاط راست و درست وقایع و احکام دینی و وقایع ودلایل کارها و....با هم است.
خواننده باید حواسش باشد دربست آنچه در کتاب گفته می شود، نپذیرد.حتی خوانندگانی که در طیف سیاسی و مذهبی نویسنده هستند.باید به دنبال دلایل ادعاها بگردند.
کتاب، حال خوب کن نیست. حسرت تلخی می گذارد روی سینه خواننده.آنقدر که با وجود برخی تکنیک های جالب نویسندگی، خواننده دوست دارد کتاب را زود تمام کند و نفس راحتی بکشد و کتاب را بچپاند داخل قفسه و تمام.