روزی که پدر آمد: مجموعه ی داستان کوتاه

روزی که پدر آمد: مجموعه ی داستان کوتاه

روزی که پدر آمد: مجموعه ی داستان کوتاه

0.0 0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

0

خواهم خواند

0

در «روزی که پدر می آید» «امیر»، رزمندة جنگ تحمیلی است. او پول هایی را که مادر به وی می دهد، پس انداز می کند تا برای بازگشت پدر از جبهه هدیه ای تهیه کند. امیر تصمیم می گیرد یک جفت دستکش بخرد. پس از مدتی پدر می آید و امیر با دیدن پدر، که حالا یک دست ندارد، بسیار ناراحت می شود. او هدیه اش را به پدر می دهد. پدر با دیدن دستکش ها، یکی از آنها را در دست می کند و دیگری را به امیر می دهد و می گوید: تو این دستکش را بر دست کن چرا که از این به بعد تو حکم دست نداشتة مرا خواهی داشت. مجموعة حاضر شامل چهار داستان کوتاه تحت این عناوین است: چهل تکه؛ رنگ آخر؛ مورچه ها با هم می آیند؛ و روزی که پدر آمد.