بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

خاطرات یک مغ

خاطرات یک مغ

خاطرات یک مغ

پائولو کوئیلو و 1 نفر دیگر
2.6
7 نفر |
0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

39

خواهم خواند

8

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب می‌باشد.

"پائولو" قصد دارد کلیۀ مراسم سنت را به جا آورد. وی این بار باید یک راه زیارتی قدیمی را همراه راهنمایی طی کند و در پایان راه، شمشیرش را در مکانی یافته و به طور رسمی عضو گروه معتقد به سنت شود. در ابتدای راه، تنها چیزی که برای وی اهمیت دارد، یافتن شمشیر است، اما در ادامه، با راهنمایی های "پتروس"، او به اطراف بیش تر توجه کرده و متوجۀ نکات ریز بسیاری می شود؛ دشمن خویش در زندگی را ملاقات کرده و ترس ها و هراس هایشان را می بیند، در صدد مقابله برمی آید، راه های مبارزه را می آموزد و در کنار همۀ این ها، با استفاده از دوری از تمدن و نزدیکی با طبیعت، راز یادگیری از محیط پیرامون و طبیعت را فرامی گیرد. در پایان راه در مراسمی جالب، با دیگرانی هم چون خود که در صدد پیوستن به سنت هستند همراه شده و در همان شب برای همیشه با راهنمایش وداع می کند. او باید ادامۀ راه را به تنهایی طی کند و سرانجام شمشیرش را در کلیسا یافته و در حضور استادش آن را بار دیگر در دست می گیرد. اما اکنون لیاقت به دست گرفتن آن را دارد چون می داند با آن چه کند.