درآمدی بر فلسفه (تفکر و شاعری)
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
0
خواهم خواند
0
توضیحات
تنها آن کسانی قادرند به سوی مقام تفکر اساسی، رهنمون باشند که اساسی بیندیشند و با چنین هیات اندیشیدنی، ابتدا برایمان بگویند و گفته باشند که اکنون چیست: "و اینان متفکران و شاعرانند". متفکران و شاعران، پاس دارندگان اساسی کلمه در زبانند. بدین سبب است که تفکر نیز به مانند شاعری این مشخصه ی خود را داراست که حسی والا و کلامی است که در آن فهم آن چه هست به زبان می آید. تعلق تفکر و شاعری به یک دیگر چنان درونی می نماید که هرازگاهی متفکر از رهگذر لحظه ی سرایش گونه ی تفکرش، برمی کشد و این که شاعر از رهگذر قربش به تفکر اساسی متفکران است که تازه شاعر است. آخرین متفکر فلسفه ی غربی یعنی "فریدریش نیچه"، فیلسوف شاعر نامیده می شود، چرا که وی شاعر اثری است به نام "چنین گفت زرتشت" و نیز می دانیم که نخستین متفکران فلسفه ی غربی حس والای خویش را در "سروده های آموزه ای" بیان کرده اند. در مقابل می دانیم که "هولدرلین" شاعر گستره ی دورپرداز و اندوخته ی غنی و تمامی فیوضات برین، حس والای خویش را به قرب خاصشان به فلسفه مدیون است، به قربی که آن را در این هیات در هیچ جای دیگری نمی بینیم؛ بدان هنگام که شاعران یونانی یعنی "پیندار" و "سوفوکل" را در نظر بیاوریم که هولدرلین با ایشان در محادثه ای هماره زیسته بود. نویسنده در این کتاب به نیچه و هولدرلین و آرا و نظرات ایشان در فلسفه نظر داشته است؛ به نیچه که چونان متفکر "شاعر" است و به هولدرلین که چونان شاعر متفکر است.