خرسی، تبر و درخت

خرسی، تبر و درخت

خرسی، تبر و درخت

3.0
3 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

2

خواهم خواند

0

خرسی تبرش را برداشت و به طرف درخت پیر نزدیک غار رفت. درخت گفت: سلام بیدار شدی؟ خرسی گفت: سلام بیدار شده ام و می خواهم با تو یک قایق بسازم. درخت با تعجب پرسید: قایق! برای چه می خواهی قایق بسازی؟ خرسی گفت: خواب دیدم که به یک سفر دریایی می روم. برای سفر در دریا قایق لازم دارم. .

یادداشت‌های مرتبط به خرسی، تبر و درخت