داستان رقت‏انگیز دختری عراقی به نام حسناء الصفدی است که در دانشگاه بغداد مشغول تحصیل بوده و با همکاری چند نفر و توسط یکی از فرزندان صدام ربوده شده و  در نهایت او را به اجبار در قصر ریاست جمهوری سکنا داده و به آزار و اذیت او پرداختهاند. این دختر حوادث و اتفاقات ناگوار زندگی خود را بازگو کرده و نویسنده این داستان براساس گزارشهای او و با اشاره به آیات و آموزه‏های قرآنی سرنوشت ظلم و تجاوز حکومت صدامیان را توضیح داده و به نقد صفحات تاریکی از حکومت ظلم در عراق پرداخته است. نویسنده براساس این داستان ثابت کرده صدام و فرزندانش تشکیلاتی سازمان یافته از زنان مخفی و همسران ربوده شده داشته‏اند و وظایف این تشکیلات شناسایی دختران زیبای عراقی و ربودن آنها بوده است.