به افق پاریس
در حال خواندن
1
خواندهام
2
خواهم خواند
6
نسخههای دیگر
توضیحات
یک روز در شهر نور، یک شب در جستوجوی زمان ازدسترفته. پاریس در روزهای اوجش اینجا نمایان شدهاست؛ ارنست همینگوی و ژوزفین بیکر زیر نور چراغهای شب در عیش مدام سر میکنند. همه به پاریس پناه آوردهاند، گرترود استاین و غولهای ادبی در دل پاریس پناه گرفتهاند. اما اینجا چهار نفر دیگر در دل شبی پردلهره در جستوجوی سرنوشت خویشتناند. منشی مارسل پروست رازی در دل دارد و گمشدهای در شهر، او به وصیت آقای پروست عمل نکرده و حالا دستنوشتههای این نویسندهی فقید شهیر ناپدید شدهاند. سورن، عروسکگردان ارمنی پناهندهای که به پاریس پناه آورده، اما این شهر اصلاً او را آرام نکردهاست. گیوم، نقاشی که یک قدم با سربهنیستکردن خودش فاصله دارد و ژان پل، روزنامهنگار سرگردانی که چهرهی دختر گمشدهاش را در صورت هر عابری جستوجو میکند؛ و این پاریس است که این گمگشتگان را در لحظهای به افق پاریس به هم نزدیک میکند.
لیستهای مرتبط به به افق پاریس
یادداشتها