از جنوب تو پرنده می آید

از جنوب تو پرنده می آید

از جنوب تو پرنده می آید

0.0 0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

0

خواهم خواند

0

وقتی بچه بودم چیزهای زیادی برای پنهان کردن داشتم سیگار پدرم را توی جورابم می گذاشتم ماتیک مادرم را توی کیفم و دیوار کوچه مان پر از خط های قرمز بودحالا که بزرگ شده ام بوسه هایم را پنهانی برای دفترم می نویسم پنهانی زجر میکشم و پنهانی می میرم