مولین خیاط و شش داستان کوتاه دیگر
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
«مولین» خیاطی را در «یورن» آموخته بود، ولی آن چه می دوخت خوب نبود. او به حوالی «اینرلیدن» نقل مکان کرده بود و مدت ها بود که کسی لباسی سفارش نداده بود. یک روز غروب، از پارچه های اضافی پشمی، پنبه ای و متقال یک سوزن دوزی دوخت و روی آن کلمه ای عبرت آموز و امیدبخش دوخت. «آنتون لوند مارک» اهل «لاکابری» که برای سفارش دوختن پوستین از پوست سگش نزد او آمده بود، سوزن دوزی را دید و آن را به قیمت خوبی خرید. از آن به بعد مولین سوزن دوزی های مزین و آراسته به علائم و نقوش کلام انجیل، ضرب المثل های قدیمی و حکمت موروثی و سپس قصه های انجیل را می دوخت و تا آخر عمر به این کار مشغول بود. این مجموعه شامل شش داستان کوتاه دیگر با عناوین یک نامه: آب، یک نامه: عشق واقعی، الیس در لیلوبری، موعظة یکم و موعظة دوم است.