دستهایش خونی، چشم هایش گریان (مجموعه ی داستان های کوتاه کوتاه انقلاب)
دستهایش خونی، چشم هایش گریان (مجموعه ی داستان های کوتاه کوتاه انقلاب)
ابراهیم اکبری دیزگاه و 1 نفر دیگر
2.3
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
کتاب حاضر، مجموعه داستان هایی کوتاه کوتاه با موضوع انقلاب است. عنوان بعضی از داستان ها عبارتند از: «خمینی فروش»؛ «مجسمة هیز»؛ «سایه خدا»؛ «گفت: هیچ برو»؛ «پرتقال خونی»؛ «تظاهرات»؛ «لعنتی ها»؛ «جاروکش انقلاب»؛ «سیاسی»؛ «زندانی»؛ «شاعر دربار» و «مسافر». در داستان «مجسمة هیز» آمده است: وقتی مجسمة شاه را از بالا به پایین پرت کردند، هر کس سنگ، چوب، کلوخ و ... به سر مجسمه می ریخت و هر کس دشنامی به آن می داد. در این هنگام پیرزنی با نوک عصایش به چشم های مجسمه ضربه وارد کرد. او صاحب خانة رو به روی مجسمه بود. پیرزن برای این به چشم مجسمه ضربه زد که به مدت ده سال چشم های مجسمه به پنجرة خانة او زل زده بود.