کتاب حاضر، از «مجموعة قصه های کهن» شامل داستان های کوتاه آموزنده از بهارستان جامی (898ـ817) است که برای گروه سنی (ج) و (د) تهیه شده است. عنوان برخی از داستان ها عبارتند از: «طبیب بیمار»؛ «عشق زر»؛ «سگ گرسنه»؛ «سخاوت»؛  «نیش عقرب»؛ «موش گرفتار»؛ «تمثال زشت»؛ «شوخی پیامبر»؛ «چراغ»؛ «غریبة نادان» و... . در خلاصة داستان «سخاوت» آمده است: شاعری فقیر، روزی به قصر «معنِ»، حاکم شهر رفت و درباریان او را به قصر راه ندادند، شاعر بعد از چند روز شعر خود را روی قطعه چوبی نوشت و آن را از زیر دیواری که جوی آبی از زیر آن به سوی کاخ درگذر بود رد کرد، قطعه چوب به معن رسید. معن شعر را خواند و بسیار خشنود شد و کیسه ای طلا به او داد. سه روز این اتفاق تکرار شد و روز چهارم شاعر از ترس اینکه مورد خشم معن قرار گیرد، آنجا را ترک کرد. این در حالی بود که معن تصمیم گرفته بود اگر شده تا آخر عمر در قبال شعر شاعر کیسة طلا به وی بدهد.