قصه ی آلبالو پلو

قصه ی آلبالو پلو

قصه ی آلبالو پلو

3.7
3 نفر |
4 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

10

خواهم خواند

0

فرنگیس خانم گلوله های سبز و نارس اسفند را از نخ رد کرده و با پارچه های رنگی باریک تزیین کرده بود با آنها یک تاج اسفند درست کرده بود و به درخت آلبالوی حیاط خانه اش آویزان کرده بود تا چشم زخم نخورد. صبح آفتاب نزده چادر گل گشنیزی اش را سرش کرده بود دستک ای آن را از پشت گره زده و رفته بالای درخت و آلبالوهای رسیده را چیده بود.

یادداشت‌های مرتبط به قصه ی آلبالو پلو