جایی که شهاب ها خاموش می شوند
کتاب حاضر مجموعه ای از داستان های کوتاه فارسی است که با زبانی ساده و روان نگاشته شده اند. «کوچه های بن بست»، «میکی موس پاهای زشتی دارد»، «آینه جام»، «آواره ای در باد می خندد»، «گذر خیال»، «دیدمش بی رنگ بود»، «جایی که شهاب ها خاموش می شوند» عنوان های داستان های این کتاب هستند. در داستان «کوچه های بن بست» می خوانیم: «سایه معاون روی روزنامه دیواری سالن پهن شده بود، دستش را دراز کرد طرف راهروی تنگ و تاریک. آب دهانم را قورت دادم، مقنعه ام را کشیدم جلو. تمام جرئتم را ریختم توی پاهایم و به دنبالش راه افتادم».