فروزان

فروزان

فروزان

0.0 0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

0

مرتباً به طرف آن دختر نگاه می کردم، بدون آن که توجهش را جلب کنم. نسبت به دیروز، بیشتر به خودش رسیده بود. مانتو سفید شیکی به تن داشت. آرایش نرمی روی صورتش نمایان بود، چند شاخه است موهای خرمایی اش از زیر روسری کرم رنگش بیرون زده بود. حرارت نفس های گرمش را احساس می کردم. با شادی زاید الوصفی، زیر چشمی او را می نگریستم تا در حافظه ام، آن صورت زیبا برای همیشه نقش ببندد.