معرفی کتاب من هم دلم گریه می‌خواست: مروری بر زندگی هنرمند فقید عطاءالله صفرپور و نمایش روحوضی در جبهه‌های جنگ تحمیلی اثر حجت شاه محمدی

من هم دلم گریه می‌خواست: مروری بر زندگی هنرمند فقید عطاءالله صفرپور و نمایش روحوضی در جبهه‌های جنگ تحمیلی

من هم دلم گریه می‌خواست: مروری بر زندگی هنرمند فقید عطاءالله صفرپور و نمایش روحوضی در جبهه‌های جنگ تحمیلی

0.0 0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

0

خواهم خواند

0

شابک
9786000335069
تعداد صفحات
248
تاریخ انتشار
1402/3/31

توضیحات

        طبیعی بود که ترس را مهمان دل‌هایمان کنیم. هیچ تجربه‌ای به جز همان چند دقیقه از آتش و خون نداشتیم. دوستانی که به سمت روستا رفته بودند حرف‌های تلخی می‌زدند. از تکه پاره شدن بدن زنان و کودکان می‌گفتند؛ از مادرانی که پیکر بچه‌ای بی‌سر یا بی دست‌وپا را به بغل گرفته و شیون می‌کردند؛ از آدم‌هایی که یخ‌زده و ماتم گرفته گوشه‌ای فقط نظاره می‌کردند. آن‌قدر بغض‌های گره کرده داشتند که سرگردان مانده بودند کدامش را اول باز کنند. برای ما محیط آنجا جای ماندن نبود. وظیفه‌ای داشتیم که با آن روحیه ناهنجار انجامش داده بودیم. با دل‌هایی که از زخم دل و روح مردم آن سامان درهم پیچیده شده بود یادمان رفت که ما هم انسانیم و حق گریه کردن داریم. انگار گریه حرام دل‌های ما بود و ما قبل از مردن در حال مجازات کردن خودمان بودیم. حس تاثر یا ترس، هرچه بود، امانمان را بریده بود. جنس این ترس نتیجه‌اش قرار نبود. یک جور احساس مسئولیت هم با خودش داشت که نه تنها برای من، بلکه برای بقیه هم ناآشنا بود. باید خودمان را از هر نوع آسیبی دور می‌کردیم تا می‌توانستیم روحیه و دل‌های بیشتری را شاد کنیم. سلاح ما در میدان جنگ نمایش بود و باید سعی می‌کردیم هرچه انرژی داریم صرف خنده رزمنده‌ها کنیم.