شوپنهاور
در حال خواندن
0
خواندهام
1
خواهم خواند
0
شوپنهاور، ژرف ترین و بی رحم ترین بدبین فلسفه ی غرب، سرود شوربختی های هستی آدمی را با اندوهی سر داد که اندک چیزی از تغزل کم داشت، و با این همه، خود از زیبایی های موسیقی و هنر به وجد می آمد.ولی چگونه چنین حزن انگیزی و چنان شور و خلجان والایی در یک انسان و یک ذهن یک جا گرد آمد؟ تنها با تطبیق این دو سویه ی اندیشه ی شوپنهاور است که به راستی می توانیم امیدوار باشیم که ناسازه وارترین- و چه بسا کژروترین- همه ی اندیشه وران تاریخ تفکر را دریابیم. تنها از رهگذر تامل در اندیشه های شوپنهاور در باب زیبایی است که می توانیم نگرش او را به حقیقت درک کنیم.