((آخشیگان)) مجموعه ای از داستان های کوتاه فارسی است که ذیل این عناوین گرد آمده است :((آوارگان))، ((بویه))، ((ریشه های کاج))، ((قسم))، ((کوچ))، ((مسافرات))، ((مرده ریگ))، ((رنگ گندمزار)) و ((مهتاب)) :مردی تنها، پس از اتمام تدریس با کوله باری از وسایل لازم راه کوهستان را پیش می گیرد .او اندیشه های سیاسی دارد و هر از گاهی با دوستان خود به کوهنوردی می رود، اما این بار قصد دارد به تنهایی صعود کند .مدتی است که این مرد دل باخته دختری شده است .یاد دخترک تنها همسفر او در طی مسیر است .او همچنان راه می سپرد تا این که شب فرا می رسد و در سرمای کوهستان به شکافی پناه می برد .مرد وسیله ای برای گرم کردن خود ندارد .سرما توانی برای او باقی نگذاشته است . او می خواهد به هر نحوی که شده زنده بماند تا بار دیگر دخترک را ببیند، اما .....