یکی بود، اما یکی نبود
کتاب مصور حاضر داستانی فلسفی است که با زبانی ساده و روان برای گروه سنی (ب) نگاشته شده است. در داستان می خوانیم: «آن که بود، این طرف و آن طرفش را نگاه کرد. بقیه قصه طوطی را نشنید و رفت دنبال آن یکی که نبود. رفت تا رسید به خانه. این جای خانه را گشت، آنجای خانه را گشت، طبقه پایین و بالای خانه را جست وجو کرد، اما پیدایش نکرد. به خانه گفت که طوطی می خواهد قصه بگوید. من هستم ولی آن یکی که نبود، نیست. تو آن را ندیده ای».
یادداشتهای مرتبط به یکی بود، اما یکی نبود