روزگاری جنگی بود

روزگاری جنگی بود

روزگاری جنگی بود

0.0 0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

0

خواهم خواند

0

شابک
0009648398550
تعداد صفحات
104
تاریخ انتشار
1385/12/16

توضیحات

        این کتابچه حاوی خاطراتی است از جنگ تحمیلی. در یکی از این خاطرات، راوی از شرکت در امتحانات مجتمع های آموزشی رزمندگان یاد می کند. در این خاطره، سعید ـ دوست راوی ـ که درس نخوانده، قادر به پاسخ گویی به سئوالات امتحان نیست. در همین هنگام خمپاره ای در چندمتری رزمندگان به زمین اصابت می کند و ترکش کوچکی از آن روی برگه ی سعید افتاده و آن را می سوزاند. سعید پس از این حادثه رو به مسئول امتحان کرده و می گوید: "برگه ی من زخمی شده باید تا فردا بهش مرخصی بدی".