طوفان و زنبق

طوفان و زنبق

طوفان و زنبق

0.0 0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

0

خواهم خواند

0

اولین ماموریت دکتر، در آسایشگاه جانبازان و شیمیایی هاست. او در آغاز احساس گنگی از این رویارویی داشت؛ اما اکنون هم مردان آسایشگاه و هم دکتر از این برخورد راضی هستند. شب یلداست و دکتر مانند دوران کودکی منتظر برف زمستانی است. او به خود و مردان اطرافش نگاه می کند و می بیند که همة آنها از دوران کودکی شان فاصله گرفته اند و به این می اندیشد که آن دوران را چگونه گذرانده اند؛ هریک از آنها شروع به تعریف خاطرات جنگ می کنند؛ این که از سیزده ـ چهارده سالگی به جبهه رفتند و اکنون کوله باری از خاطرات را در ذهن دارند و زندگی شان محدود به تخت ها و دیوارهای آسایشگاه شده است.