کتاب انتهای شمال، ابتدای غرب - نقد و نظرات دربارۀ کتاب انتهای شمال، ابتدای غرب

نویسنده در این کتاب با بیانی ساده، ماجراها و داستان های سفر به دو شهر پاریس و استکهلم را بیان کرده است. سفری که به تنهایی انجام شده و با چالش هایی کوچک و بزرگ و گاها دور از انتظار همراه بوده است. در بخشی از کتاب «انتهای شمال، ابتدای غرب» می خوانیم: «می پرسم برای چی باید اطلاعاتم رو توی این دفتر بنویسم؟ تندتند و نامفهوم یه سری توضیحات می ده و یه برگه رو از کیفش درمیاره که روش یه چیزایی در مورد کمک به خیریه و این جور داستان ها نوشته شده. برام مشخص می شه که این یه روش برای تلکه کردن توریست هاست. اگه قرار باشه پولی به کسی بدم، ترجیح میدم به کسی کمک کنم که خودم تشخیص میدم یا حداقل کسی که رسما درخواست پول میکنه، نه یه نفر مثل این دختر که شغلش فریب کاریه. بهش می گم پولی ندارم ولی به این سادگی ها ول کُن ماجرا نیست...».

بسم الله الرحمن الرحیم کتاب جالبی بود و همه چیز را خیلی ساده و روان توضیح داده بود البته بیشتر به صورت محاوره. چیزی که باعث لذت هرچه بیشترم از این کتاب شد، خواندن این کتاب همراه با مامانم بود؛ یعنی زمانی که مامانم مشغول انجام کاری بود یا حتی در زمان استراحت، من کتاب رو با صدای بلند می‌خواندم و او با علاقه گوش می‌داد و گاهی بالعکس. این جوری بود که من و مامانم در یک سفر کوتاه چند روزه‌ی آرام و کم چالش به سوئد (استکهلم) و فرانسه (پاریس) با نویسنده همراه شدیم. به نظرم در بیشتر موارد توصیفات به قدر کافی بود نه آن قدر کم که نامفهوم باشد و نه آن قدر زیاد که خسته کننده اما چیزی که کمی عجیب بود تفاوت تعاریف نویسنده از پاریس در طول و در انتهای کتاب بود.