از خاک تا افلاک: زندگی نامه داستانی محمدفرید الدین عطار
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
درویش دستی به محاسن سپیدش کشید و چشمان نافذ را بر او دوخت. تو که حاضر نیستی ذره ای از مالت را ببخشی چطور میخواهی جان عزیزت را واگذاری؟ محمد فریدالدین همچنان که می نوشت به سردی گفت:همان طور که تو. درویش با نگاهی شعله ور به او خیره ماند. من؟پس نگاه کن:من این طور جان میدهم .آیا تو هم؟