بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

بینوایان

بینوایان

بینوایان

4.8
14 نفر |
5 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

12

خوانده‌ام

27

خواهم خواند

25

کتاب بینوایان، نویسنده ویکتور هوگو.

لیست‌های مرتبط به بینوایان

پست‌های مرتبط به بینوایان

یادداشت‌های مرتبط به بینوایان

            #بینوایان

دوم دبیرستان که بودم کتاب بینوایان را از یکی از دوستانِ هم‌کلاسیِ اهل کتاب - که خدایش رحمت کند - به امانت گرفتم و خواندم.
کتابی تک جلدی و قدیمی و نه چندان قطور با قطع جیبی که خیلی سریع و کمتر از یک هفته خواندمش!

بعدها فهمیدم که آن‌چه من خواندم نسخه‌ی کاملش نبوده؛ خلاصه‌‌ی مختصری از کتاب یادم مانده بود اما همیشه مشتاق بودم کتاب را کامل و با ترجمه‌ای خوب بخوانم.
دو سال پیش که همسرم با بینوایانِ ترجمه‌ی مستعان به خانه آمد تا چند روز ذوق‌زده بودم و منتظر فرصت که شروعش کنم.

روزها گذشت و فرصتی پیش نمی‌آمد که البته شاید یک دلیلش حجم کتاب و یک دلیلش هم فونت ریز کتاب بود که اشتیاقم را می‌گرفت و قبل از شروع، احساس خستگی می‌کردم.

گروه خلاق که تصمیم به هم‌خوانی بینوایان گرفت دیگر درنگ را جایز ندانستم و تصمیم گرفتم کتاب را بخوانم.

صدوهفتاد صفحه‌ی اول کتاب، زندگی‌نامه و توضیحاتی در باب آثار نویسنده بود که البته خواندنش خالی از لطف نبود.

بینوایان مهم‌ترین و مشهورترین و بهترین اثر ویکتور هوگو نویسنده‌ی قرن نوزده فرانسه است که در سال ۱۸۶۲ برای اولین بار به چاپ رسید. داستان در خلال سال‌های ۱۸۱۵ تا ۱۸۳۲ می‌گذرد.

بینوایان داستان زندگی مردی به نام ژان والژان را روایت می‌کند که در سال‌های اول جوانی‌اش به خاطر دزدیدن تکه‌ای نان به پنج سال زندان با اعمال شاقه محکوم می‌شود اما تلاش‌هایش برای فرار از زندان، محکومیتش را به نوزده‌ سال می‌رساند.

کتاب با توضیح زندگی و رفتار و شخصیت یک اسقف به نام دینی شروع می‌شود که صفحات زیادی از کتاب را در بر می‌گیرد طوری که خواننده ممکن است احساس خستگی کند و این فصل را اضافه تلقی کند اما وقتی ژان والژان پس از ۱۹ سال از زندان آزاد می‌شود و همچنان یک تبهکار خطرناک است و کسی حتی در ازای پول حاضر نیست تکه نانی به دستش بدهد مسیرش به خانه‌ی این اسقف می‌افتد و از آن پس مسیر پر فراز و نشیب زندگی ژان والژان تحت تاثیر رفتار آن اسقف قرار می‌گیرد. اسقفی که از یک تبهکارِ محکوم به اعمال شاقه، یک نماد اخلاق و انسانیت و شجاعت و فداکاری می‌سازد.


بینوایان داستان‌های زیادی از رذیلت و فضیلت، جوانمردی و دنائت، فلسفه‌ی اخلاق و ضداخلاق در خود دارد.
کتابی تاریخی، فلسفی، عاشقانه، پاک و سرشار از حکمت و نکات اخلاقی و توکل به معنای واقعی کلمه است.

جلد اول کتاب را با ترجمه‌ی مستعان خواندم؛
اما از آنجایی که تعریف ترجمه‌ی پارسایار را شنیده بودم و معتقدم شاهکارهای جهان را باید با بهترین ترجمه خواند، کتاب را عوض کردم و ترجمه‌ی پارسایارش را گرفتم و نیمه‌ی دوم کتاب را با ترجمه‌ی پارسایار خواندم.
ترجمه‌ی پارسایار، جدیدتر، روان‌تر و عباراتش ملموس‌تر و شیرین‌تر بود.

آن‌چه که همیشه ترغیبم می‌کرد برای خواندن این کتاب، نظرات بزرگان در مورد آن بود.

کتابی که رهبر انقلاب درباره‌ی آن می‌گوید:
من می‌گویم بینوایان یک معجزه است در عالم رمان‌نویسی، در عالم کتاب‌نویسی. واقعا یک معجزه است... زمانی که جوان‌ها زیاد دور و بر من می‌آمدند قبل از انقلاب، بارها این را گفته‌ام که بروید یک دور حتما بینوایان را بخوانید. این بینوایان کتاب جامعه‌شناسی است، کتاب تاریخی است، کتاب انتقادی است، کتاب الهی است، کتاب محبت و عاطفه و عشق است. ویکتور هوگو یک نویسنده‌‌ی معمولی نیست. واقعا به همان معنایی که ما مسلمانان «حکیم» را استعمال می‌کنیم و به‌کار می‌بریم، یک حکیم است و بهترین حرف‌هایش را در بینوایان زده است. بینوایان هم یک کتاب حکمت است و به اعتقاد من، همه باید بینوایان را بخوانند.


شهید سید محمدباقر صدر در مورد آن می‌گوید:
واجب است شیعیان حداقل یک بار این کتاب را بخوانند.

و علامه محمدتقی جعفری می‌گوید:
من از رمان بینوایانِ ویکتور هوگو، دویست و پنجاه مورد از آموزه‌های دینی اسلام را استخراج کردم... آرزوی قلبی ام از زمان طلبگی، نوشتن کتابی درباره ی شخصیت امام حسین(ع) بود و حاضر بودم تمام زندگی ام را بدهم، تا شخصی چون ویکتور هوگو درباره ی امام حسین(ع) رمانی ماندگار بنویسد.



#معرفی_کتاب📚
#یادداشت🔖
#بینوایان📖
#ویکتور_هوگو🖊
#مستعان📜
#پارسایار📝
          
ز.مسعودی

1402/11/03

            وقتی بهخوان به من گفت کتابهایی را که خوانده‌ای جستجو کن، اولین کتابی که در ذهنم خودنمایی کرد «بینوایان» بود. نه اینکه قبل یا بعدش کتابی نخوانده باشم یا کتاب‌ها کتاب درخوری نباشند؛ اما یک چیزی هست توی این کتاب که توی باقی کتاب‌ها انگار راحت پیدا نمی‌شود؛ که بعد از چند سال اگر از تو بپرسند یکی از بهترین کتاب‌هایی که خوانده‌ای نام ببر، با یک جور ذوق و جو زدگی و غرور خاصی می‌گویی «بینوایان». 
بینوایان حکایت مردیست که در چنگال قانون اسیر شده؛ قانونی که برای بهتر شدن است؛ البته نه بهتر شدن همه؛ بهتر شدن اوضاع ثروتمندان؛ و له شدن بعضی دیگر زیر چرخ دنده‌های نظام سرمایه داری. 
ویکتور هوگو بی شک یک «رومانتیک» است؛ یعنی دستاوردهای غیر اخلاقی مدرنیته را بر نمی‌تابد؛ یعنی در مدرنیته به دنبال یک هوای تازه نیست؛ ویکتور این هوای تازه را در گذشته‌های با صفای خود جستجو می‌کند. و داستان تغییر مرد بینوایِ بینوایان را از مواجهه او با کشیشی خوش سیرت شروع می‌کند. 

کتاب یک بخش‌هایی دارد که احتمالا مخاطب غیر فرانسوی، که احیانا چیزی از تاریخ و ادبیات فرانسه نمی‌داند را کلافه می‌کند؛ و خب اگر مثل من آنقدر‌ها هم صبور نباشید، ناچار این بخش‌ها را با سرعت نور رد می‌کنید و درگیرش نمی‌شوید. 

بینوایان زیاد به توصیف می‌پردازد؛ خیلی زیاد. آنقدر که شاید در حوصلهٔ مخاطب بی‌حوصلهٔ عصر حاضر نگنجد؛ اما بخشی از آن چیزی که کتاب را ماندگار می‌کند شاید همین باشد: تو با تک تک این تصاویر زندگی کرده‌ای. تو حتی آن فرو رفتگی توی دیوار که ژان‌وال‌ژان به کمکش توانست از چشم نیروهای پلیس مخفی شود را حس کرده‌ای. 
شاید هیچکس مثل سید علی خامنه‌ای این کتاب را آنطور که باید و شاید معرفی نکرده باشد: «... این بینوایان کتاب جامعه‌شناسی است، کتاب تاریخی است، کتاب انتقادی است، کتاب الهی است، کتاب محبت و عاطفه و عشق است.»