حاج قاسم - 2: خاطراتی از شهید قاسم سلیمانی
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
6
خواهم خواند
2
توضیحات
حسین یوسف اللهی رانندگی می کرد و من صحبت می کردم. گفتم: «چند تا عملیات انجام دادیم، اما هیچ کدام آن طور که باید موفقیت آمیز نبودند. به گمانم این یکی هم مثل بقیه نتیجه نمی دهد.» گفت: «برای چه نتیجه ندهد؟» گفت: «اتفاقاً در این نبرد پیروز هستیم.» گفتم: «حسین اطمینان داری؟ عملیات عبور از اروند سخت است؛ موفق می شویم؟» خندید و با تکه کلام همیشگی اش گفت: «حسین پسر غلامحسین می گوید.» حسین را می شناختم و می دانستم که بی حساب حرف نمی زند. گفتم: «از کجا می دانی؟» گفت: «خبر دارم.» گفتم: «از کجا؟» گفت: «گفتند که ما پیروزیم.» پرسیدم: «کی گفت؟» جواب داد: «حضرت زینب.»(برشی از متن کتاب)