سه زن و امپراتور

سه زن و امپراتور

سه زن و امپراتور

ژانین بواسار و 1 نفر دیگر
0.0 0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

0

خواهم خواند

0

سه زن با نام "ژوزفین"، "کنتس ماری والوسکا" و "اری لویز" از ابتدای به قدرت رسیدن ناپلئون بناپارت تا پایان زندگی وی عنوان همسر وی را داشته اند. ژوزفین که همسر خود را در انقلاب فرانسه از دست داده و چند سالی هم از ناپلئون بزرگ تر بوده با نقشه ی قبلی و با طمع رسیدن به ثروت بیش تر با بناپارت ازدواج می کند. وی که دیگر قادر به بچه دار شدن نیست از این موضوع رنج می برده و کاملا احساس می کرده که ناپلئون از او دلسرد می شود. ناپلئون در حین کشورگشایی هایش و در پی شکست روس ها وارد لهستان شده و با ماری والوسکای جوان که همراه همسر پیر و تنها کودکش زندگی می گذراند آشنا می شود. ماری عشق به وطن در رگ هایش جریان دارد و به ناپلئون به چشم یک ناجی نگاه می کند. ناپلئون از وی تقاضای ازدواج می کند و به تذکرهای بانوی جوان مبنی بر این که دارای همسر و فرزند است توجه نمی کند. شوهر ماری که مردی ترسوست و بیم آن دارد که مقامش را در دولت از دست بدهد از وی می خواهد که همراه ناپلئون به فرانسه برود. و بدین سان ماری بی پناه مانده و مجبور به ازدواج با بناپارت می شود. شاه کشورگشا به صورت رسمی از ژوزفین جدا شده و ماری را به عقد خود درآورده و به اعتراض های پاپ وقعی نمی نهد. پس از مدتی ناپلئون که قصد صلح با اتریش را داشته و شرح زیبایی های شاهزاده خانم اتریشی بی قرارش کرده تصمیم به ازدواج با ماری لویز بسیار جوان را می گیرد و او را به فرانسه منتقل می کند. پس از این ماجرا مایی والوسکا به لهستان بازمی گردد. ماری لویز برای همسرش پسری به دنیا می آورد که عنوان ولیعهدی می گیرد اما ناپلئون به سرازیری شکست افتاده و با سرعت پیش می رود. ماری نامه ای از واتیکان دریافت می کند که ازدواج وی را غیرقانونی دانسته و بر اساس قانون کلیسای کاتولیک هم چنان ژوزفین را همسر رسمی بناپارت می شمارد. ماری از این موضوع استفاده کرده و همراه کودکش به اتریش بازمی گردد. ناپلئون برای آخرین بار در نبرد واترلو شکست خورده و به جزیره ی محل تولدش تبعید می شود و در همان جا می میرد سرانجام قهرمان های رمان پایان بخش کتاب حاضر است.