نویسنده در داستان تخیلی «اسرار کوه گریه کنان» آدم های مرده را دوباره زنده می کند و در دل کوه ها برای آنها اتفاقاتی عجیب رخ می دهد. داستان از آن جا آغاز می شود که «فریبرز» و دوستش که در اروپا تحصیل کرده بودند، به ایران بازمی گردند. فریبرز، فارغ التحصیل رشتة کشاورزی و دوستش فارغ التحصیل رشتة پزشکی است. آنها در یک منطقة کوهستانی سکونت می کنند. فریبرز معمولا در خواب زنی را می بیند که جای دیگری ندیده و دلبسته و شیفتة اوست. تا این که دو دوست، به همراه راهنمای کوهستان «فتح الله»، پا به منطقه ای خطرناک و ناشناخته می گذارند و در آن جا ماجراهایی برایشان رخ می دهد که در ادامة داستان بازگو شده است.