نامه به کافکا
در حال خواندن
0
خواندهام
0
خواهم خواند
0
توضیحات
در یک سو (فرانتس کافکا)ایستاده؛پر هیاهو و متفکر در سوی دیگر خود روایت گر کتاب. درباره ی کافکا میتوان«هیچ»نگفت.چون درباره ی او آن قدر گفته شده که بی نیاز از معرفی ست. اما روایت گر کتاب! نمکین آدمی که مزگی های خاص خودش را دارد و به لحاظ پاره ای مشترکات،رونوشت روزها یا به تعبیر یک شاعر:شنبه های بی پناهی جمعه های بی قراری خود را به فرانتس سنجاق میکند حتی با کمی حوصله و دقت میتوان از لابه لای این کتاب صدای او را از جنگل بی آب و علف پر راز و رمزی که سرشار از بغض فروخورده ی کافکاست.از گلوی زخمی «جون جوردن»این شاعر آفریقایی آمریکایی آن هم به وسعت یک جنگل شنید که فریاد بر آورده:آآهاها های فرانتس:هرکجا که هستی بیا بیرون ما باید دور درختی جمع شویم که هنوز حتی آن را نکاشته ایم. ما که میشنویم،شما چطور؟