خنده های آفتاب
در حال خواندن
0
خواندهام
0
خواهم خواند
0
توضیحات
کتاب حاضر، مشتمل بر چند داستان فارسی با عنوان های «آقابزرگ»، «مترو»، «سنگ ناتراشیده»، «جزا»، «خنده های آفتاب»، «مهجور»، «جزر؛ مد؛ جزر...»، «چرخ دنده» هستند که با زبانی ساده و روان نگاشته شده اند. در داستان «مترو» می خوانیم: «دیوارها آن قدر سریع رد می شدند که هیچ چشمی نمی توانست تشخیص دهد این که دارد رد می شود، دیوار است یا تابلو یا آدم یا چیز دیگر. سرگیجه بود و شتاب و پسرک دیوانه این سرگیجگی. از صبح تا آن ساعت که حدود چهار بعدازظهر بود ده بار بیشتر سوار مترو شده بود».