چشمان باز
در حال خواندن
0
خواندهام
0
خواهم خواند
0
توضیحات
پسری در مغازة خطاطی بر روی پارچه کار می کند. او شاگرد اوس رحمان است. پسر برای خرید یک بلوز سه دکمه، که زودتر نشان کرده، به بانک می رود تا ته ماندة حسابش را بگیرد. اما وجود یک پیرمرد عجیب دست به دست هم می دهد تا او برندة سفر زیارتی از طرف بانک شود و از سوی دیگر با دختری به نام «رئوفه» آشنا گردد.