من و پلاترو

من و پلاترو

من و پلاترو

0.0 0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

0

خواهم خواند

0

خوان رامون خیمنس در مدرسه یسوعى ها درس خوانده بود، که یکى از کتاب هاى درسى اش کتاب درس هایى از مسیح، اثر قدیس آکِمْپیس آلمانى، بوده است. مى گویند آن نسخه از این کتاب که او آنجا مى خواند اکنون هست و او زیر بعضى جمله هایش خط کشیده است. ظاهرآ یکى از آن جمله ها این است: راز دلت را براى هر کس فاش نکن. پژوهشگران آثار خیمنس معتقدند او واقعآ در تمام عمرش به این سفارش قدیس آکِمْپیس عمل کرد. انگار در من و پلاترو هم گاهى این را مى شود دید. شاید آن اشارات مبهمى که در بعضى فصل هاى کتاب به عشق هاى بیهوده و بى وفایى مى شود واقعآ از همین نوع رازپوشى هاست. اصلا شاید همین «عشق هاى بیهوده» و «بى وفایى»دیدن ها بوده است که باعث شد او من و پلاترو را خلق کند، که در واقع کتاب تنهایى یک شاعر و شرح مردم گریزى اوست.پلاترو خر کوچولوی بسیار نرم و سفیدی است که خوان رامون خیمنس آن را خلق کرد تا دوست دنیای تنهایی اش باشد. من و پلاترو شرح آن تنهایی و آن دوستی است. خیمنس من و پلاترو را برای بزرگسالان نوشته بود، اما وقتی کتابش چاپ شد کودکان هم استقبال غیرمنتظره ای از آن کردند که بدون شک به خاطر وجود دوست داشتنی پلاترو بود. می گویند در سال 1948 که خیمنس به آرژانتین رفته بود، مدرسه های پایتخت تعطیل شد و بچه ها هجوم آوردند تا خالق پلاترو را ببینند.چاپ های قبلی من و پلاترو از متن فرانسه و انگلیسی آن ترجمه شده بود. نسخه حاضر ترجمه ای است از متن اصلی اثر، یعنی از متن اسپانیایی آن.