تولد گاو قرمزی

تولد گاو قرمزی

تولد گاو قرمزی

مهدیه صالحی و 3 نفر دیگر
0.0 0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

0

خواهم خواند

0

در مزرعه ای زیبا و سرسبز، خانم مرغی، خانم غازی، آقا موشی، و گاوقرمزی زندگی می کردند. یک روز صبح خانم مرغی به سراغ خانم غازی و آقا موشی رفت و گفت: فردا روز تولد گاوقرمزی است، ما باید کاری بکنیم تا او خوشحال شود. خانم مرغی گفت: من برای او شال و کلاه می بافم و خانم غازی نیز گفت: من برایش زنگوله می خرم، اما آقاموشی حرفی نزد. او غمگین و ناراحت بود زیرا واقعا نمی دانست چه چیزی برای دوستش بخرد. سرانجام آقاموشی به پیشنهاد کلاغ برای تولد گاوقرمزی، کیک پنیر پخت. فردای آن روز آن ها جشن باشکوهی برای گاوقرمزی برپا کردند و روز خوشی را در کنار یک دیگر گذراندند.