بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

هک پلاس

هک پلاس

هک پلاس

محمد قنبری و 1 نفر دیگر
3.0
1 نفر |
0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

4

خواهم خواند

3

بازجو گفت: هواپیمایی که باید باهاش می رفتید، همین الان سقوط کرد! نزدیک فرودگاه! همه کشته شدند. چشمان هانیه داشت از حدقه بیرون می زد. دستش از حرکت ایستاد و ترسان و لرزان پرسید: چی گفتین؟ سقوط کرد؟ همه کشته شدن؟ بازجو گفت: بله انفجار! هواپیما منفجر شد. خدا خیلی شما را دوست داشت. هانیه روی صندلی نشست و به پرستار گفت: یه لیوان آب قند به من بدید.

لیست‌های مرتبط به هک پلاس