معرفی کتاب مردی که درخت می کاشت اثر ژان ژیونو مترجم بنفشه میرعباسی
در حال خواندن
0
خواندهام
0
خواهم خواند
0
توضیحات
سال ها پیش مرد جوانی، بر ارتفاعاتی که هرگز پای مسافری به آن نرسیده بود، پیاده راه می سپرد. وی پس از چند روز راهپیمایی، خود را در منطقه ای یافت که دارای طبیعتی خشک و بدون گیاه بود و مردم آن منطقه، انسان هایی بی روح، خشن و ناملایم بودند. در میان این جماعت، جوان با پیرمردی آشنا شد که برخلاف مردم دیگر و به رغم کم حرفی اش، انسانی کوشا و فعال بود. او قصد داشت این بیابان های بدون گیاه را شکست داده و با کاشت درخت، محیطی سرسبز پدید آورد. جوان که شیفته ی تلاش و طرز فکر "الزئارد بوفیه" شده بود با او همراه شد و مدت های زیادی را با وی گذراند. ملاقات با پیرمرد به یک عادت تبدیل شد و اندکی بعد جوان دریافت که درخت هایی که به دست "الزئارد" کاشته شده اند به یازده کیلومتر در طول و سه کیلومتر در عرض می رسد. "بوفیه" سال ها با جدیت تمام پیش رفته و درخت های بسیاری را کاشته بود و زمانی که در سال 1947 بدرود حیات گفت، بخش عظیمی از نواحی بی آب و علف کشورش را به جنگل های سرسبز و زیبا تبدیل کرده بود. از تلاش و کوشش وی و وجود طبیعت سبز گویا اخلاق مردم آن سامان نیز تغییر کرده و به انسان هایی نرم خو تبدیل شده بودند.