عروس قصه گو
کتاب مصور حاضر، قصه ای از «دوازده قصه هزارویک شب» و داستانی از افسانه های عامه است که با زبانی ساده و روان برای گروه های سنی (ب) و (ج) نگاشته شده است. در این داستان هر روز پادشاه با دختری زیبا ازدواج می کرد، اما صبح نشده عروس به دست پادشاه کشته می شد. این بار قرار شد زیباترین دختر شهر با پادشاه ازدواج کند، همه می ترسیدند که او هم مانند بقیه زیبارویان کشته شود. او را به دستور پادشاه به قصر بردند.