اگر نی پرده ای دیگر بخواند

اگر نی پرده ای دیگر بخواند

اگر نی پرده ای دیگر بخواند

لیلا مهدوی و 1 نفر دیگر
2.8
2 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

2

خواهم خواند

8

اگر نی پرده ای دیگر بخواند، روایت یک نیستان تک نوازی خالصانه و عاشقانه از عاشورا تا اربعین است، قصه آدم هایی که هم قدم با یکدیگر در نقطه ی (حب الحسین) به هم رسیده اند.اگر نی پرده ای دیگر بخواند، روایت هایی از عشق به حسین علیه السلام است که شاید هر یک از ما گوشه ای از آن را زندگی کرده ایم و در هر نقطه از زیستمان به رسم ادب، دست بر سینه گذاشته و خوانده ایم:«صلی الله علیک یا ابا عبد الله».

یادداشت‌های مرتبط به اگر نی پرده ای دیگر بخواند

            اگر نی ‌پرده‌ای دیگر بخواند
نیستان را به آتش می‌کشاند
نمی‌دانم وقتی محتشم کاشانی ترکیب‌بند معروف «باز این چه شورش‌ است» را به هم رج می‌زده، کشتی شور و شعور در کدام بحر معنا می‌رانده که این‌چنین طوفان به میان کلماتش افتاده و آتش به نیستان وجودش.
اما خوب می‌دانم که شاعر برای اینکه بعدها تمام کتیبه‌های شهر نشئۀ کلماتش شوند، شعر نگفته. چیزی بیشتر از این بوده که او توانسته یک گام از خویشتن بیرون بگذارد و خلوص به میانۀ کار بکشاند و بشود «باز این چه شورش است که در خلق آدم است» شاعر شور افتاده در جان‌ها را آینه‌وار می‌دیده و مگر نه اینکه همه‌چیز در نگاه ما جریان دارد؟
کربلا و واقعۀ عاشورا یک اتفاق تصادفی و تاریخی نیست؛ بلکه عاشورا در کربلا نقطۀ مبدأ و دوباره مقصد است. حرکت و هویت همۀ مظلومیت و تمام ایثار از این نقطه آغاز می‌‌شود و اربعین یعنی رجعت از خویشتن به این نقطه. یعنی از نقطه‌ای که هستی بلند شوی و به حرکت دربیایی تا به یک نقطۀ واحد برسی. گاهی می‌روی، اما نمی‌رسی و گاهی می‌مانی، اما می‌رسی.
با این‌همه، ما در ذهنمان تصویری از رفتن و نرفتن ساخته‌ایم که همیشه ما را در گذاری تکرارشونده نگاه می‌دارد. شاید به‌واسطۀ همین تصویر است که وقتی زمانش برسد، بی‌قرار می‌شویم و وجودمان آسیمه‌سر در جوش و تقلا می‌‌شود و حس رفتن و رسیدن از یک سو و حس ماندن و نچشیدن از جانب دیگر با هم سر به ستیز می‌گذارند.
سخن گزاف نکنم. اثر حاضر، حاصل کلمات از‌دل‌برخاستۀ جمعی ا‌ست که برای عشق و از عشق نوشتند. عشقی که حاصل تجربۀ زیستۀ نویسنده و حضور ‌حسین‌بن‌علی(ع) و شوق تاابدزنده‌اش در میان لحظات او بود و هر ورقی که رسید، چون نالۀ نی آتش به نیستان زد و همه هم‌نفیر و هم‌آواز «یاحسین» خواندیم. همان قصۀ به‌هم‌ساختن یاران و در‌انداختن طرحی نو، بلکه مقبول طبع حضرتش افتد!
امام‌حسین در تمام لحظات ما جاری ا‌ست و از یاران هم‌داستان تشکر می‌کنم که در اولین تجربۀ روایت‌های اربعینی، دست یاری‌خواهی‌مان را رد نکردند و این جریان جاوید را قلمی نو زدند.
و ممنونم از دوستانی که نامشان اگرچه در اثر ذکر نشده، حضورشان سبب‌ساز شکل‌گرفتن و بلوغش شد.
لیلا مهدوی