تحویلداری به روایت همسر شهید
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
منتظر آرمان بودن، کار سختی بود. از خواندن که خسته می شدم، خودم را با کارهای خانه مشغول می کردم. خانه ام را با همان وسایل دست چندم و در دیوار رنگ و رورفته اش، خیلی باسلیقه چیده بودم؛ تمیز و مرتب. همه چیز را برق می انداختم، چه قدر هم باحوصله این کارها را می کردم. نه من، همه ی خانم هایی که مانده بودند جزیره این طور بودند؛
لیستهای مرتبط به تحویلداری به روایت همسر شهید
یادداشتهای مرتبط به تحویلداری به روایت همسر شهید