ننه سرما و حاجی فیروز
در حال خواندن
0
خواندهام
0
خواهم خواند
0
توضیحات
"ننه سرما" اواخر اسفند در ایوان منزلش به انتظار "حاجی فیروز" می نشیند تا از او عیدی بگیرد. اما آفتاب گرم و لطیف او را به خواب می برد و نمی تواند حاجی فیروز را ببیند. او فقط رد پای او را روی شاخه های درختان و روی زمین می بیند که همان شکوفه های رنگ رنگ و سبزه زارهای زیبا هستند. ننه سرما به این امید که سال دیگر بتواند از حاجی فیروز عیدی بگیرد می خوابد تا در آغاز زمستان بیدار شود. گروه سنی "ب" مخاطبان این داستان مصور و رنگی هستند.