خوش بین ها
خرید این کتاب از کتابفروشیها
کل ماجرایی که می خواهم تعریف کنم، زمانی اتفاق افتاد که من فقط پانزده سال داشتم. سال 1959 بود؛ یعنی همان سالی که پدر و مادرم از هم جدا شدند، سالی که پدرم مردی را کشت و به زندان رفت؛ سالی که من خانه و مدرسه را ول کردم، خودم را بزرگ تر جا زدم و به ارتش پیوستم و دیگر به خانه برنگشتم... .