مرد جهانگرد، مار خط خطی

مرد جهانگرد، مار خط خطی

مرد جهانگرد، مار خط خطی

حسین فتاحی و 2 نفر دیگر
4.5
1 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

0

روزی بود روزگاری بود. زرگری بود که از شهر خودش به شهر دیگری می رفت. راه او از وسط یک جنگل می گذشت. زرگر زیر لب آوازی می خواند و به راه خود می رفت. ناگهان زیر پایش خالی شد و در چاله ای افتاد. وقتی به خودش آمد فهمید که توی چاه بزرگی افتاده است. .

یادداشت‌های مرتبط به مرد جهانگرد، مار خط خطی